در شهروند امروز شماره هفتاد در مقاله "تقلیل یک کاریزما" نوشته سید ابوالحسن مختاباد خواندم که «ای کاش استاد به جای معرفی سازها به معضلات بیشمار فعلی فعالان موسیقی میپرداخت» که انتقادی به جا و دلنشین بود. اما فعالیت در حوزه بی سر و سامان موسیقی ایران آنقدر سعه صدر به ما داده است تا این رویداد را نیز به فال نیک بگیریم واز آن به نفع رویکردی بسیار مهم بهره برداری کنیم، تا هزینهای که استاد شجریان نمودند پایمال نگردد.
رویداد رخ داده در جشن خانه موسیقی اخیر را میتوان به گونه ای دیگر قرا ئت کرد.
اینکه شاید شخصیت اول موسیقی ایران با احساس خطر نسبت به موضوعی که در پیش خواهد آمد اقدام نموده است.
موضوع ازاین قرار است که نوآوری ، خلاقیت ،پژوهش و تحقیق بر روی ظرفیت سازهای سنتی ایران ، تلاش برای رفع کاستیها و ارائه نسل نوین آنها یک راه حل مناسب برای حضور جهانی این صنعت- هنر است. رویکرد جهان فعلی و انتظار برای حضور سازها با صدادهی جدید، یکی از مهمترین عواملی است که در سالهای گذشته باعث طرد یک ساز و یا شکوفایی نوع دیگری از آن شده است. برای مثال ساز تار که هم اکنون آنرا بهعنوان پر طرفدارترین ساز ملی ایران میدانیم، با شکل و فیزیک فعلی در دورهای از تاریخ موسیقیمان ،یعنی پیش از دوره قاجار ،قابل ردیابی دقیق نیست.این واقعیت حاکی از آن است که این ساز با کار مستمر عدهای شیفتگان و گمنامان این صنعت و منظور کردن نظر نوازندگان و نهایتا رفع نقایص وارده منجر به حضور تار فعلی با ویژگیهای منحصر بفرد خود شده است.
اما باید پذیرفت که دیگر دوره کارکردن به این شیوه به پایان رسیده و علم، معادل علم تجربی و پی بردن به اصول از طریق رفتار شناسی نیست. ضمن تاکید بر اینکه بخشی از علم فعلی پوشاننده پیچیدگی این تجربیات نیست(بخصوص در صنعت ساز سازی) اما بخش زیادی از آن قابل تبیین بوده که شناسنامه دار شدن علمی این گونه سازها را تا بخش زیادی میسر میسازد. پس ما ناگزیریم تا هر چه زودتر با تعریف پروژههایی به علمی کردن روند و نحوه تولید سازهای ملیمان مبادرت ورزیم.[گفت و گو مخترع دستگاه ورقزن کاغذ نت موسیقی]
یکی از مشکلات اساسی و پایه ای در این زمینه همان معضل قدیمی یعنی عدم وجود برنامه و منشوری کلان در نظام مدیریتی در جهت سازماندهی ساختار موسیقی کشور است . بدیهی است تا حل کامل مشکلات تئوریک مسئله بعید است بابروز بعضی رویدادها که تنها ویترین موسیقی را برای مدتی پررنگ و لعاب می کند، از جامعه رخت بربندد.
اتفاقا مشکل در همین جاست که تا وقتی بخش علمی ما بطور جدی در این پروژه ها ورود پیدا نکنند و این روند در سطح کلان ملی راه اندازی و سرمایه گذاری نگردد دست و پنجه نرم کردن با این مشکلات تا مدت مدیدی در آینده گریبان گیرمان خواهد بود. ممکن است که محققی بر روی کاغذ تا بخش زیادی ازاین پروژه ها را با دانش و فعالیت شخصی خود تهیه کند اما اجرای آن ساز وکاری با مقیاس کلان و حمایتی متفاوت میخواهد.
نگارنده خود چندین بار با توجه به حضور در هر دو زمینه یعنی سوابق در وزارت علوم و وزارت ارشاد اقدام به تعریف پروژههایی میان رشتهای برای ورود به سرفصلهای اولیه نموده است اما با توجه به وجود موسیقی در لیست حالا نگوییم سیاه بلکه خاکستری سازمانهای پژوهشی زیرمجموعه ، پروژه در حد تعریف خود باقی ماند.
به یاد دارم در اوان فعالیت خود یکی ازمدیران بانک حامی صنعت کشور مرا به پشت باجه دعوت کرد و به خاطر دلسوزی و جلوگیری از اتلاف وقت، به وجود این گونه لیست ها در نظام اقتصادی و اداری اشاره کرد.
بی دلیل نیست که هنوز طیفی به این وسعت صنفی برای خود نداشته و هر وقت که این فرزند ناخوانده با مشکلات تئوریک برخورد میکند ، هیچ کس حاضر به پذیرش آن نیست اما با بروزموفقیتهایی متولیان زیادی پیدا می کند.
اما واقعیت تلخ دراین است که مبادی این صنعت در خارج ایران کاملا تکنولوژیک و علمی شده است. یعنی تعریف این پروژهها و به ثمر رساندن و شکوفا نمودن آنها کاری بسیار محتمل وآسان است.واگردیر بجنبیم با وجود قوانین بسیار جدی و عالم گیر ثبت اختراعات و کپی رایت در خارج ایران، برای ابد بخش زیادی از این هویت موسیقایی میتواند از دستمان خارج گردد.[حضور ایران در نمایشگاه موسیقی فرانکفورت آلمان]
اگر کسی ساز ایران را با پوست مصنوعی خارجی تلفیق نمیکرد براحتی خودشان این کار را میکردند کمااینکه کرده بودند.
باید خیلی جدی به این تهدید ها فکر کرد و آنرا فراتر از تجربیات یک استاد و سازنده ساز دانست که دادن اطلاعات و حضور تدوین علمی را رقیبی در کارگاهش میداند .
مقدار زیادی از این نوآوریها روی صدادهی و گرفتن سونوریتههای مورد پسند شنوندگان فعلی ایران و جهان است که با هر چه علمی شدن آنها بهره برداری از آن به بهترین شکل ممکن صورت میگیرد.
به جای حرکت های فردی و طاقت فرسا میتوان به خط اطلاعاتی دست یافت که چشمانداز مسیر نو آوری و خلاقیت را بر روی سکوی علمی آن درخشانتر سازد.
باید پذیرفت که بخشی از نو آوری در موسیقی متعلق به آهنگساز ، نوازنده و ارکستراسیون و .. است و بخشی از آن عبارت است ازراضی نگاه داشتن،آندسته از شنوندگانی که انتظار شنیدن صدادهی متفاوت با آنچه در قبل شنیدهاند را دارند.
اگر نگاهی تاریخی به سیر تحول سازها و موسیقی در ایران و جهان داشته باشیم خواهیم دید که شنوندگان وجنبه اجتماعی موسیقی و انتظارات آنان است که به میزان زیادی به ماندگاری آن در اذهان کمک میکند.
و از آن واقعیتر این که عدهای ازشنوندگان و دوستداران موسیقی سنتی زمان حال دارای ذهنی درگیر با آخرین تکنولوژیهای روزاند و هر آنچه را که فاقد اینگونه نوآوری باشد نامطلوب قلمداد میکنند.
همانطور که گفته شد نوآوری در سازها و رفع نقایص عمده آنها بخش قابل توجهی از تامین نظر مخاطب و دوستدار فعلی را تشکیل میدهد .پس جذب اذهان خلاق و نو آور در این عرصه تنها با مجال حضور چنین رویکردی ممکن است تا نهایتا شاهد حضور جهانی موسیقی ایران زمین با تطور و ویژگیهای منحصر به فردش باشیم.